
فناوری بلاکچین چیست؟ آیا “اتفاق مهم بعدی” است؟ اگر زمانی یک استارتاپ از شما بخواهد در معامله مخاطرهآمیز بلاکچین محور آنها سرمایهگذاری کنید، فرصتی که یکبار در زندگی روی میدهد را از دست میدهید؟ در پست امروز به این سؤالات و موارد دیگر پاسخ خواهیم داد.
خلاصه فناوری بلاکچین
فناوری بلاکچین راهی برای مدیریت دفترکل سوابق به صورت غیرمتمرکز است. یعنی همه در نگهداری و بروزرسانی دفترکل مشارکت دارند که عملاً جعل آن را غیرممکن میکند. در حالی که فناوری بلاکچین راه حل خوبی برای مسئله متمرکزسازی است، اما بسیار ناکارآمد و کند است، بنابراین تنها در صورتی باید از آن استفاده کرد که مشکل واقعاً تمرکزگرایی باشد.
۱. تشخیص جعلی از واقعی؟
قبل از اینکه بفهمیم فناوری بلاکچین چگونه کار میکند، باید بفهمیم که برای حل چه مشکلاتی طراحی شده است، بنابراین اجازه دهید یک قدم به عقب برگردیم و از شما یک سؤال بپرسیم. چگونه بفهمیم چیزی در دنیای امروز جعلی است یا واقعی؟ مثلاً اسکناس یک دلاری، گواهینامه رانندگی، رأی در انتخابات. چگونه تشخیص دهیم که معتبر است یا خیر؟ پاسخ این است که آنها را ثبت میکنیم. بهعنوان مثال، هر اسکناس چه دلار، چه ریال یک شماره سریال دارد که توسط بانک ثبت میشود. شماره گواهینامه رانندگی شما توسط پلیس راهنمایی و رانندگی ثبت میشود و از سوابق رأیگیری برای پیگیری اینکه چه کسی رأی داده و چه کسی رأی نداده است استفاده میشود، بنابراین یک فرد نمیتواند دو بار رأی دهد.
هر زمان که میخواهید اصالت یک سند را اثبات کنید، فقط باید آن را از مقام مربوطه پیگیری کنید. حتی دفاتر اسناد رسمی داریم، افرادی که از طرف دولت مجوز دارند تا بهعنوان شاهد برای تأیید و ثبت صحت اطلاعات یا هویتها اقدام کنند. میتوان متوجه شد که همه این سازوکارها یک وجه مشترک دارند و آن متمرکز بودن است، به این معنی که یک مقام مرکزی وجود دارد، که میتواند بانک، اداره دولتی و یا یک شخصی که قدرت صدور و اعتبارسنجی اطلاعات را دارد، باشد.
۲. نقطهضعف مقامات مرکزی
مقامات مرکزی قدرت زیادی دارند و همانطور که میدانید ممکن است گاهی اوقات قدرت فاسد شود. پس اگر یکی از این مقامات بخواهد دادهها را تغییر دهد یا حتی تاریخ را کمی جابجا کند، چه اتفاقی میافتد؟ ممکن است دور از ذهن به نظر برسد، اما حتی تاریخ جهانی فقط یک ثبت گزارش است که توسط مورخان بهصورت متمرکز نگهداری میشود. عبارت «تاریخ را فاتحان مینویسند» به ما گوشزد میکند که گاهی اوقات حقایق میتوانند توسط صاحبان قدرت تحریف شوند. اگر تصور نمیکنید این امر امکانپذیر است، در اینجا یک مثال واقعی از زندگی میزنیم. امروزه، بیشتر پولها فقط یک سند ثبتی هستند که در آن روشن میشود چه کسی چه چیزی را به چه کسی بدهکار است. به دلیل بحران وامهای بیاعتبار در سال 2008 میلادی، تقریباً هزار شرکت آمریکایی بیش از 630 میلیارد دلار دریافت کردند که قبلاً وجود نداشت.
سایر شرکتها به طور کامل بدهی خود را حذف کردند. برخی استدلال میکنند که این کمک مالی موجه است، اما نمیتوانید انکار کنید که شخصی تصمیم گرفته است سوابق مالی را عوض کند یعنی مقدار دارایی و مقدار بدهیاش را تغییر داده است. به همین دلیل است که بیتکوین بوجود آمد.
این اولین شکل پول بود که نیاز به یک مقام مرکزی را از بین برد. سوابق مالی آن نه فقط توسط بانکهای مرکزی بلکه توسط همهی افراد نگهداری میشود و وقتی همه حساب آن را دارند و دادهها را تأیید میکنند، به این معناست که دیگر نمیتوانید دفتر کل تراکنشها را هر زمان که چیزی جور در نمیآید تغییر دهید. در واقع باید پاسخگوی آن باشید. اما پول تنها جایی نیست که تمرکززدایی میتواند در آن نقش داشته باشد. آیا به خاطر دارید زمانی که در تحقیقات روی کتابهای دایرﺓالمعارف قطور حساب میکردیم؟
دایرةالمعارف بریتانیکا صد ویراستار تماموقت و بیش از 4000 مقالهنویس را برای انتشار آنچه که ما آن را مرجع دانش میدانستیم به کار میگرفت. تصور کنید که ویراستاران این کتابها چه قدرتی در تصمیمگیری دارند که چه مطلبی ارزش ذکر کردن، محکوم کردن، چشمپوشی یا توجه نکردن را دارد. آخرین جلد از دایرﺓالمعارف بریتانیکا در سال 2010 منتشر شد. امروزه با بیش از 130 هزار ویراستار فعال که صفحات مختلف ویکیپدیا را نگهداری میکنند، اطلاعات نسبت به گذشته بسیار غیرمتمرکزتر شده است. البته هنوز گزارشاتی وجود دارد که قدرت خود را در تغییر و حذف اطلاعات اعمال کردهاند
از آنجا که هر ویرایش به صورت عمومی انجام میشود و هر کسی میتواند آن را تأیید کند، خطر خیانت در امانت از سوی آنها، نادیده گرفته شده است. تمرکززدایی خطر فساد، تقلب و دستکاری را کاهش میدهد. فناوری بلاکچین روشی جدید و نوآورانه برای اجرای تمرکززدایی است.
۳. فناوری بلاکچین به زبان ساده
فناوری بلاکچین راه حلی برای مشکل تمرکز است. سامانهای است برای نگهداری سوابق توسط همه، بدون نیاز به یک مقام مرکزی، روشی غیرمتمرکز برای نگهداری دفترکل که عملاً دستکاری آن غیرممکن است. منظور این است که وقتی چشمان زیادی همه کارهای انجام شده را تماشا و تصدیق میکنند، نقض قوانین بدون جلب توجه واقعاً سخت است.شاید از خود بپرسید که چرا به آن بلاکچین میگویند؟ تصور کنید که ما در حال نگهداری یک دفترکل مشترک با صفحات بسیاری از سوابق هستیم. هر صفحه با نوعی خلاصه از صفحه قبل از آن شروع میشود. اگر بخشی از صفحه قبلی را تغییر دهید، باید خلاصه صفحه فعلی را نیز تغییر دهید. بنابراین صفحات در واقع به هم مرتبط یا زنجیر شدهاند.در اصطلاح فناوری، به صفحات بلوک میگویند.
از آنجایی که هر بلوک به دادههای بلوک قبلی مرتبط است، ما یک زنجیره بلوک یا یک بلاکچین داریم. بسیاری از مردم چنین فکر میکنند ساتوشی ناکاموتو مخترع مرموز بیت کوین، فناوری بلاکچین را ایجاد کرد. از نظر فنی، او اولین اجرای واقعی آن یعنی بیتکوین را ایجاد کرد. در واقع، کلمه بلاکچین هرگز در وایت پیپر اصلی ساتوشی ذکر نشده است. نزدیکترین کلماتی که به بلاکچین اشاره کند «زنجیره بلوکها» است.
۴. چهار عنصر اصلی بلاکچین
اکنون که میدانید فناوری بلاکچین چیست، ما هنوز دو سؤال اساسی داریم که باید به آنها پاسخ دهیم. یکی اینکه بلاکچین چگونه کار میکند و دوم، آیا آیندهی ما را تغییر خواهد داد؟ بیایید از سؤال اول شروع کنیم. راه دیگر برای پرسیدن سؤال این است که چگونه میتوانم سامانهای ایجاد کنیم که امکان ایجاد، تأیید و بهروز رسانی سوابق را توسط همه فراهم کند؟ خب، چهار عنصر وجود دارد که یک بلاکچین برای اینکه به حیات خود ادامه دهد، نیاز دارد:
- شبکه همتا به همتا
شبکهای از رایانهها یا همان گرهها (node) به یک اندازه ارجحیت دارند. برای هرکس و همهکس باز است. همان چیزی که در حال حاضر در اینترنت آن را تجربه میکنیم. ما به این شبکه نیاز داریم تا بتوانیم از راه دور با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و دادهها را به اشتراک بگذاریم.
- رمزنگاری
رمزنگاری، هنر برقراری ارتباط امن در زمین دشمن است. این کار به ما امکان میدهد پیامها را تأیید کنیم و صحت پیامهای خودمان را اثبات کنیم، حتی زمانی که افراد بدخواه در اطرافمان باشند. به دلیل عنصر اول یعنی شبکه همتا به همتا به رمزنگاری نیاز داریم. به یاد داشته باشید، گفتیم هر کسی حتی افراد ناباب هم میتوانند در این شبکه شرکت کنند. مزیت خوبی است که میتوانیم ارتباط برقرار کنیم، اما باید مطمئن شویم که ارتباط ما دستکاری نشده است.
- الگوریتم اجماع
میتوانید عبارت فنی “الگوریتم” را با واژهی “قاعده” جایگزین کنید. به این معنی که ما باید در مورد قوانین نحوه افزودن یک صفحه جدید، یعنی همان بلوک، در سوابق خود به توافق برسیم. انواع مختلفی از قوانین اجماع وجود دارند، در مورد بیتکوین از یک الگوریتم اجماع به نام اثباتکار استفاده میکنیم. این الگوریتم بیان میکند که برای اینکه کسی حق اضافه کردن یک صفحه جدید به دفترکل ما را به دست آورد، باید راهحل یک مسئله ریاضی را پیدا کند که برای حل این مسئله به قدرت محاسباتی نیاز است.
رایانههایی که اطراف شبکه هستند محاسباتی را برای حل مسئله ریاضی انجام میدهند و انرژی زیادی مصرف میکنند. به عبارت دیگر، کارهای زیادی انجام میدهند. به همین دلیل است که وقتی یکی از آنها عددی را پیدا میکند که مشکل را حل میکند، آن را به شبکه نشان میدهد که در اصل “اثباتکار” را نشان میدهد.
رایانه اینطوری حرف خود را میزند: “ببینید، من انرژی زیادی را در اینجا صرف حل این مشکل کردم، پس حق دارم صفحه بعدی را بنویسم”. الگوریتمهای اجماع دیگری نیز وجود دارند، برخلاف آنچه که توضیح دادیم، به انرژی زیادی نیاز ندارند. این فقط نوع الگوریتمی بود که در بلاکچین بیتکوین به کار میرود. الگوریتمهای گوناگون مزایا و معایبی دارند، اما برای اجرای یک دفترکل غیرمتمرکز باید یکی را انتخاب کنید، در غیر این صورت، دستیابی به اجماع با وجود افراد زیادی که در شبکه هستند واقعاً کار طاقتفرسایی است. - مجازات و پاداش
این عنصر در واقع برگرفته از نظریه بازیها است و اطمینان میدهد که همیشه رعایت قوانین به نفع مردم است. تاکنون شبکهای راهاندازی کردهایم که راهی برای برقراری ارتباط امن دارد و از مجموعه قوانینی برای رسیدن به اجماع پیروی میکند. اکنون با اعطای پاداش به افرادی که به ما در حفظ سوابق و افزودن صفحات جدید کمک میکنند، این عناصر را به هم وصل میکنیم. این پاداش یک توکن یا سکه است که هر بار اجماعی صورت گرفته پاداش میگیرد و یک بلوک جدید به زنجیره ما اضافه میشود.
از سوی دیگر، افرادی که سعی میکنند سامانه را فریب دهند یا دستکاری کنند، در نهایت پولی را که صرف قدرت محاسباتی کردهاند از دست میدهند یا میتوان سکههایشان را تصاحب کرد. در پایان، نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که سامانه مجازات و پاداش بر روی رفتار روانی کار میکند. این کار قوانین این سامانه را از آنچه که باید دنبال کنید به آنچه که میخواهید دنبال کنید تبدیل میکند با این دلیل که انجام این کار به نفع شماست.
۵. عنصر پنجم
بنابراین چهار عنصر برای ایجاد فناوری بلاکچین دارید: شبکه همتا به همتا، رمزنگاری، الگوریتم اجماع، مجازات و پاداش. با این حال، عنصر پنجمی وجود دارد که واقعاً نمیتوان آن را بین عناصر دیگر جا داد و آن هم پذیرش در بازار است. منظور این است که ما میتوانیم یک گروه پنج نفره داشته باشیم که یک دفترکل را با یک الگوریتم اجماع به اشتراک بگذارند، اما واقعاً آن را غیرمتمرکز نمیکند، زیرا تعداد افراد کافی نیستند. علاوه بر این، اگر پذیرشی وجود نداشته باشد، واقعاً هیچ ارزشی برای سکه ما وجود ندارد و چهارمین عنصر مجازات و پاداش چندان مؤثر نیست.
تنها زمانی که به کمترین تعداد لازم کاربران دست یابید، یک بلاکچین واقعاً غیرمتمرکز و در نتیجه تغییرناپذیر میشود و در آن نقطه، ارزش سکه آن بلاکچین معمولاً رو به بالا میرود. دشوار است بگوییم چه عاملی باعث پذیرش بازار در مقیاس انبوه میشود. در مورد بیتکوین، در واقع از استفادهی آن بر روی وب تاریک (dark web) شروع شد، جایی که مردم از بیتکوین برای پرداخت پول مواد مخدر و سایر موارد غیرقانونی استفاده میکردند. از آن زمان، افراد بیشتری شروع به تحقیق در مورد بیتکوین و بلاکچین کردهاند و متوجه مزایای آن از جنبهی سرمایهگذاری شدهاند.
اتریوم و نقش آن
در اینجا پنج عنصر یک بلاکچین واقعاً باز، عمومی و غیرمتمرکز را برای شما شرح دادیم. تا به امروز، تعداد معدودی از بلاکچینها توانستهاند بیش از 1000 شرکتکننده واقعاً مستقل را جذب خود کنند و به این ترتیب میتوان آنها را غیرمتمرکز در نظر گرفت، بیتکوین، اتریوم و مونرو از آن جمله هستند. اگر فکر میکنید که راهاندازی یک بلاکچین کار سختی به نظر میرسد، کاملاً درست است. اینجاست که اتریوم وارد میشود. اتریوم یک بلاکچین خودکفاست که در آن تمام این پنج عنصر در حال روی دادن است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که راهحل مناسب را پیدا کنید.
۶. بلاکچین عمومی و خصوصی
آیا در شبکه خصوصی نیازی به بلاکچین است؟
از طرف دیگر، یک بلاکچین خصوصی فقط به شرکتکنندگان مجاز محدود میشود و توسط تعداد انگشتشماری از نهادها اداره میشود. به گفتهی آندریاس آنتونوپولوس، در بیشتر مواردی که در بلاکچینهای خصوصی دیده میشود، واقعاً به بلاکچین نیازی نیست، فقط کافیست که یک صفحه گسترده (spreadsheet) را بین شرکتکنندگان به اشتراک بگذارید. کل هدف بلاکچین این بود که فرآیندی را از طریق عموم مردم متمرکز کند و این دقیقاً در مقابل کاری است که یک بلاکچین خصوصی انجام میدهد. از سوی دیگر، ویژگیهای یک بلاکچین عمومی، از مزایای بسیار زیادی برخوردار است. هیچ نقصانی در آن وجود ندارد. سوابق تغییرناپذیر هستند، امکان دستکاری در آن وجود ندارد و در نهایت، نمیتوان آن را سانسور کرد، بنابراین نمیتوانید یک سابقه را حذف کنید یا از انتشار آن جلوگیری کنید تا زمانی که از قوانین اجماع پیروی کند.
آینده فناوری بلاکچین
آیا فناوری بلاکچین از آن دسته اتفاقات بزرگ در دنیا محسوب میشود؟ احتمال دارد شنیده باشید که استارتآپهای مختلفی از فناوری بلاکچین برای حل نوعی مشکل استفاده میکنند. در بیشتر موارد وقتی نام چنین شرکتی را میشنویم میتوانیم دو سؤال بپرسیم:
- آیا آنها از یک بلاک چین عمومی یا خصوصی استفاده میکنند؟ از آنجایی که اگر آنها از یک بلاکچین عمومی استفاده نمیکنند، در اینجا هیچ چیزی خیلی مخرب نیست.
- آیا آنها حتی به یک بلاکچین نیاز دارند؟
اگر یادتان باشد در ابتدای این مقاله در مورد خطرات تمرکزگرایی صحبت کردیم. اما این خطرات تنها زمانی معنادار میشوند که چیزهای زیادی در خطر باشد. به عنوان مثال، صف داروخانه به صورت متمرکز مدیریت میشود، اما برای ما اهمیت آنچنانی ندارد، زیرا چیز زیادی در خطر نیست و در واقع این مدل حتی کارآمدتر هم است. فناوری بلاکچین در غیرمتمرکز کردن بسیار خوب است، اما بسیار ناکارآمد، کند و در انرژی هم پرمصرف است. به عنوان مثال، شبکه بیتکوین به طور متوسط 10 دقیقه طول میکشد تا یک تراکنش را تأیید کند. این زمان انتظار برای خرید یک فنجان قهوه که بین 7-11 دقیقه طول میکشد مطلوب نیست.
راهحلی از نوع بلاکچین
اگر مشکل شما در واقع تمرکزگرایی باشد، انتخاب فناوری بلاکچین میتواند تنها راه حل مناسبی برای آن باشد. اگر نیازی به غیرمتمرکز کردن چیزی ندارید، احتمالاً نیازی به استفاده از فناوری بلاکچین ندارید و بهتر است از یک راه حل متمرکز استفاده کنید. در واقع به این شکل ممکن است کارکرد بهتری داشته باشد. به طور خلاصه، فناوری بلاکچین بسیار مخرب است، اما در حال حاضر تنها در اندک مواردی واقعاً به آن نیاز میشود.
بنابراین سؤالی که در واقع مطرح میشود این است: آیا دنیای کنونی برای اجرای بلاکچینی پیچیدهتر از آنچه که بیتکوین دارد، آمادگی دارد؟ در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، شرکتهای زیادی شبیه به آمازون، گوگل و فیسبوک وجود داشتند که هرگز به دلیل تغییراتی که ایجاد کردند سرزبانها نیافتادند. امروزه بسیاری از استارتآپهای بلاکچینی با سرنوشت مشابهی روبرو هستند. نظر شما در مورد فناوری بلاکچین چیست؟ آیا سؤالی دارید؟ لطفاً در بخش نظرات، دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.