تورم (Inflation)
زمانی که به موضوع تورم میرسیم معمولا همه با خودشان میگویند که تورم یعنی «قیمت سرویسها و کالاها در مدت زمانهای مشخص زیاد میشود.» اما این موضوع چرا برای ما اهمیت پیدا میکند؟ به طور مثال در نظر بگیرید که به زودی قرار است به شما ۵ درصد اضافهحقوق تعلق گیرد اما در عین حال تورم ۷ درصد افزایش پیدا کرده است . درست است که درآمد شما هم افزایش پیدا کرده اما متاسفانه قدرت خرید شما کمتر شده است. به مقدار سرویس و کالایی که شما میتوانید خریداری کنید قدرت خرید گفته میشود.
به طور مثال قدرت خرید شما تعیین میکند که چند بار میتوانید به آریشگاه بروید و یا در هفته چند بار پیتزا بخورید. نکته اینجاست که اگر قیمتها کاسته شود شما میتوانید کالاهای بیشتری خریداری کنید، در نتیجه قدرت خرید شما افزایش پیدا میکند و زمانی که تورم افزایش پیدا میکنه قدرت خرید شما به صورت مستقیم کاهش پیدا میکند. همانطور که همه میدانند قیمتها بر اثر زمان افزایش پیدا خواهد کرد به طور مثال میانگین قیمت بلیط سینما در آمریکا در سال ۱۹۹۰ کمتر از ۵ دلار بود اما در حال حاضر بیش از ۱۵ دلار است. حال برای درک واقعی این قیمت باید تورم را تعدیل کنیم. اما چطور؟ برای تعدیل کردن تورم اول از همه شما باید یک سبد مصرفکننده را در نظر بگیرید. اما سبد مصرف کننده چیست؟
سبد مصرف کننده
اقتصاددانها میانگین کالاهایی که توسط افراد خریداری میشود را داخل یک سبد میگذارند، مانند اینکه شما چهمقدار نان و یا شیر در سال خریداری میکنید و یا چهمقداری بنزین و گاز در سال مصرف میکنید. این سبد، سبد مصرفکننده نامیده میشود. سبد مصرفکننده امسال حساب میشود و همچنین سال بعد و سالهای بعدش هم محاسبه میشود و به این شکل شما چندین سبد مصرفکننده با قیمتهای متفاوت از سالهای متفاوت دارید. بعد از آن شما سبد مصرفکننده یک سال را به عنوان سال پایه انتخاب میکنید، این سال پایه میتواند هر سالی باشد سپس هزینه سبد مصرفکننده یک سال دیگر را در نظر میگیرید و تقسیم بر سال پایه میکنید و عدد به دست آمده را ضرب در ۱۰۰ میکنید. عددی که به دست میآید را شاخص قیمت مصرفکننده یا CPI(consumer price index) گویند. این عدد همیشه ۱۶ روز بعد از اتمام ماه منتشر میشود. شاخص قیمت مصرفکننده یا CPI به شما نشان میدهد که چطور قیمتهای کالاها و سرویسها در طول سالها تغییر کرده است و با اختلاف بهترین و بیشترین روش قابل استفاده برای تعدیل کردن تورم است.
شما برای این که پرفروشترین فیلم را تعیین کنید لازم است بر اساس تورم این تصمیم را بگیرید. به طور مثال فیلمهایی از قبیل Avatar و Gone with the wind و یا Star wars همگی در سالهای متفاوتی ساخته و منتشر شدهاند و شما میتوانستید بلیطهای این فیلمها را با قیمتهای متفاوتی خریداری و تماشا کنید. شاخص قیمت مصرفکننده CPI به شما این اجازه را میدهد که حتی با وجود تورم این قیمت ها را با هم منطبق کنید و درآمدها را بر اساس سال پایه که مشخص کردهاید تنظیم کنید. همیشه میشنوید که اقتصاددانها از کلمههای «واقعی و اسمی» زیاد استفاده میکنند. کلمه واقعی به این معنا است که قیمت گذشته برای تورم تنظیم شده است و برعکس. کلمه اسمی به این معنا است که قیمت از گذشته برای تورم تنظیم نشده است.
پس لیست پرفروشترین فیلمها بر اساس قیمتهای اسمی کاملا با لیست قیمتهای واقعی متفاوت است. و اقتصاددانها همیشه زمانی که بر اساس تاریخ مقایسهای انجام میدهند ترجیح میدهند که از قیمتهای واقعی استفاده کنند. برای همین میتوان تشخیص داد که CPI همیشه دقیق نیست. به طور مثال سبد مصرفکننده چند سال پیش برای محصولات و کالاهای زمان خودش قابل مقایسه است و با سالهای دیگر قابل مقایسه نیست و در نتیجه تورم همیشه به دقیقترین شکل ممکن محاسبه نمیشود. همچنین اقتصاددانها میتوانند از شاخص قیمت مصرفکننده CPI برای اندازهگیری نرخ تورم استفاده کنند و بررسی کنند که قیمتها با چه سرعتی سالانه رو به افزایش است.

به طور مثال داخل این چارت شما میتوانید مشاهده کنید که نرخ تورم در آمریکا در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی خیلی کند رو به افزایش بوده است ولی در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی سرعت قابل توجهی پیدا کرده و بعد از آن سرعت افزایش نرخ تورم کند شده است. از طرف دیگر ما نرخ تورم ژاپن را میبینیم که در ۲۵ سال گذشته تا الان روز به روز در حال کاهش بوده است. در زبان فارسی کلمهای برای بیان این موضوع وجود ندارد و به سادگی میتوان آن را کاهش تورم نامید ولی در زبان انگلیسی میشود با کلمه Deflation به آن اشاره کرد. از طرف دیگری ما نرخ تورم ونزوئلا را داریم که با سرعت خیلی زیادی رو به افزایش بوده و در پایان سال ۲۰۱۴ میلادی نزدیک به ٪۷۰ افزایش داشته است.
اما عامل یا عوامل تورم چه چیزهایی هستند؟
1. تقاضا
عامل اول تقاضا است. فکر کنید که یک میلیون دلار پول نقد دارید آیا این به این معنی است که شما ثروتمند هستید؟ جواب این سوال بستگی به شرایط شما دارد به طور مثال اگر شما در یک جزیره دورافتاده تنها باشید طبیعتا یک میلیون دلار پول نقد هیچ ارزشی ندارد. اما اگر شما در شهری باشید که بتوانید از امکانات آن شهر استفاده کنید یک میلیون دلار پول با ارزشی به حساب میآید. حال در نظر بگیرید که با این مقدار پول زیادی که در دست دارید قرار است مقدار زیادی کالا خریداری کنید اما یک مشکل وجود دارد، افراد زیاد دیگری هم وجود دارند که پول زیادی دارند و میتوانند کالاهای زیادی خریداری کنند و زمانی که تقاضا برای یک کالا افزایش پیدا میکند ارزش و قیمت آن کالا هم به سادگی افزایش پیدا میکند.
نکته: اگر علاقه دارید بیشتر در مورد عرضه و تقاضا بدانید پیشنهاد میکنم مطلب قانون عرضه و تقاضا را مطالعه کنید.
2.هزینه
اما عامل دوم چیست؟ فقط تقاضا نیست که باعث تورم میشود. زمانی که شما میخواهید یک عدد پیتزا بخرید عوامل زیادی وجود دارند که کیفیت و قیمت آن پیتزا را تعیین میکنند. به طور مثال یک رستوران احتیاج به انرژی دارد (برق . آب و گاز). اگر قیمت انرژی افزایش پیدا کند قیمت نهایی یک پیتزا مستقیما افزایش پیدا خواهد کرد و یا اگر قیمت بنزین افزایش پیدا کند هزینه ارسال مواد اولیه به رستوران بالاتر میرود و دوباره هزینه نهایی یک پیتزا افزایش پیدا میکند.
نتیجهگیری
این بود معنای تورم به زبان ساده. اما برای خواندن مطالب بیشتر و پیدا کردن دانشی عمیقتر از تورم و مفاهیم دیگر در حوزه اقتصاد، میتوانید مجموعه مقالات تیم ایستگاه ارز در وبسایت ما را دنبال کنید.